به سوی ظهور

شاید این جمعه بیاید شاید...

به سوی ظهور

شاید این جمعه بیاید شاید...

موعود در آیین بودا

آشنایی با بودیسم

آیین بودیسم که در حدود پنج قرن پیش از میلاد در هندوستان پدید آمد، در واقع واکنشی در برابر تفکرات انحصارطلبانه برهمنان هندو بود. اگرچه در بودیسم، وجود شخص بودا و شناخت زندگی او در برابر اصل معنوی بودا شدن ، اهمیت چندانی ندارد، ولی اصول کلی آیین بودیسم، به نحوی در مطالعه زندگی شخصی بودا روشن می شود. در مورد وجود و زندگی بودا اطلاع علمی دقیقی نداریم، و معلومات ما در این مورد، به داستانها و افسانه های موجود در متون بودیسم ـ که البته دارای یک نوع وحدت نظر است ـ منحصر می شود.
مطابق این روایت ها، بودا (به معنای بیدار شده)، لقب پسر حاکم قبیله «شاکیا » است که در حدود سال 560 (ق. م.) به دنیا آمد، و نام او را «سدارته » گذاشتند. البته بعدها به نام «شاکیامونی » و گاهی به نام قبیله اش «گوتمه » هم خوانده می شد.
پدر سدارته به شدت علاقه مند بود که پسرش جهانشاه شود، و بر اساس یک پیشگویی، سعی داشت او را در کاخ نگه دارد و نگذارد او با رنج و دردهای موجود در جهان آشنا شود. اما سدارته، که اتفاقاً دردهای جهان، مثل پیری، مریضی و مرگ را دیده بود، با مشاهده یک راهب ـ که گویا از همۀ رنج ها آسوده بود ـ به این نتیجه رسید که، اگر چه سراسر جهان، رنج است ، اما راهی برای رهایی از آن وجود دارد.
برای یافتن همین راه رهایی بود که سدارته از کاخ فرار کرد و چند سال فراگیری تعالیم برهمنان و شش سال ریاضت را تجربه کرد، اما در هیچ کدام راه رهایی را نیافت. سپس مدتی را به مراقبه و تفکر پرداخت و پس از مبارزه با شیطان، به مقام بودایی رسید و حدود چهل و پنج سال از عمرش را به تبلیغ آیین خود پرداخت؛ تبلیغی که ابتدا از شاگردانی شروع شد که بودا را ترک کرده بودند.
اندیشه های بودا، اگر چه متکی بر نوعی جهان بینی است و از این نظر دارای فلسفه ای خاص است، ولی بیشتر آموزه های بودا، جنبه عملی و اخلاقی دارد. مجموعه اندیشه های بودا در «تری پیتکا » یا همان «‌سه سبد» که به آن «کانون پالی» می گویند، چند قرن پس از او جمع آوری شد.
همه فرقه های بودایی در اعتقاد به جوهر نظریات بودا، که به چهار حقیقت مطلق مشهور است، مشترک هستند.
این چهار حقیقت عبارت اند از: حقیقت رنج: این جهان پر از رنج و محنت است.
حقیقت علت رنج: سبب رنج آدمی، شوق و علاقه جسم خاکی و هواهای دنیوی است.
حقیقت پایان رنج: وقتی میل و هوس از بین برود، همۀ رنج ها پایان می پذیرد.
حقیقت راه رهایی از رنج: راه رهایی از این رنج در هشت چیز خلاصه می شود:
بینش درست، اندیشه درست، گفتار درست، کردار درست، معاش درست، تلاش درست، حضور ذهن و آگاهی درست، تمرکز حواس و یکدلی درست.
بعد از مرگ بودا و در حالی که تنها راه انتقال آموزه های او، سنت شفاهی بود، در اثر تفاسیر مختلف گفته های او، فرقه های گوناگون بودایی پدید آمد. دو فرقه مهم که در آیین بودا وجود دارد، عبارت اند از: "هینه یانه" و "مهایانه"
مکتب «هینه یانه» به معنای چرخ یا ارابه کوچک( لقبی که توسط مهایانه و به منظور تحقیر به آنها داده شد و بعدها به همین نام مشهور شدند)، در حقیقت خود را حافظ سنت اصیل بودایی می دانست. در این مکتب، رستگاری برای همگان میسر نیست؛ چون پیمودن این راه، توانایی های خاص خود را می خواهد.
«مهایانه» به معنای چرخ یا ارابه بزرگ، در واکنش به مکتب هینه یانه شکل گرفت، که با بازنگری در اصول آیین بودا و تحولی که در مفهوم «بودی ستوه» انجام گرفت، دامنه دستیابی به رستگاری را وسیع تر و گسترده تر دانست، و همین امر، موجب گسترش این مکتب شد.

موعود در بودیسم

برای روشن شدن مفهوم موعود و منجی در بودیسم، لازم است با دو مفهوم «بودا» و «بودیستوه » بهتر آشنا شویم. بودا و بودیستوه، در واقع عنوان هایی هستند برای موجوداتی علوی، که در رستگاری انسان مؤثرند.
بودا به نجات دهندگانی گفته می شود که در زمان گذشته به دنیا آمده اند و ابتدا صورت بشری داشته اند، سپس به مرتبه اشراق رسیده و پس از اینکه انسان ها را به راه درست زندگی رهنمون شده اند، به مقام نیروانا (فنای مطلق) رسیده اند. سدارته گوتمه (بودا) از این نوع است. در اعتقاد بوداییان، بودا یک نوع اصل است که در زمان های مختلف، خود را توسط شخصیت های مختلف متجلی می کند.
اما بود ستوه ها، در حقیقت، بوداهای بالقوه هستند که حیات جسمی فعلی ندارند . هر فرد بودایی، قبل از رسیدن به مقام بوداییت، یک بودیستوه است، مثلاً سدارته پیش از بیداری، یک بودیستوه بود. مفهوم بودیستوه اگر چه در متن تفکرات اصیل بودایی وجود داشت، ولی بیشتر توسط مهایانه مورد توجه و پردازش قرار گرفت.
در مکتب هینه یانه، تنها دو بودا از این قبیل ذکر شده است که یکی همان گوتمه ( سدارته؛ بودا) است و دیگری «میتریه» که یک بودیستوه است و بوداییت او در حال کمون است.
اما در مهایانه توجه بیشتری به این موجودات علوی شده است . در این مکتب، سدارته (بودا) چهارمین بودا از بودایان زمینی است که به دنیا آمده است و پنجمین بودا که خواهد آمد و اکنون بودیستوه است، همان میتریه است.

میتریه؛ منجی موعود بودیسم

همان طور که گفته شد، مفهوم منجی و موعود در بودا را می توان در همین مفهوم میتریه ـ که علی رغم اختلافات موجود، در هر دو مکتب عمده بودایی مشترک است ـ به وضوح دید.
میتریه بود یستوه ای است که در آینده می آید، و هم اکنون در حال کمون است. او منتظر است که زمان بروز و ظهور او در روی زمین اقتضا شود؛ در آن وقت، مرتبه شهود و اشراق را حاصل کرده، خلایق را در عصر خویش، همانند گوتمه، به سرمنزل سعادت رهبری کند، و به همگان مژده رهایی داده آنها را از چرخه برگشت به دنیای سراسر رنج نجات می دهد.
مفهوم میتریه در بودیسم ـ و خصوصاً در مهایانه ـ مورد احترام و بزرگی خاصی است، و از او تمثالها و پیکرهایی ساخته شده، و او را در نهایت مجد و بزرگی، به هیئت مردی نشسته که آماده برخاستن است، نشان داده اند.
اگر چه در مورد جزئیات اتفاقات و زندگی میتریه به هنگام زندگی در این دنیا، معلومات یکسان و زیادی در متون مقدس بودایی وجود ندارد، ولی اعتقاد به آمدن او در بودیسم، یک اصل انکارناپذیر است.
در «کانون پالی»، نام میتریه در بخش «چکه وتی سیهه ناده» برده شده است و در آثار بودایی غیرپالی نیز چند اثر به میتریه اختصاص یافته است.
در «مهاونسه » چنین اتفاقاتی را در مورد زمان آمدن میتریه می خوانیم: پس از آنکه شاکیه مونی به پری نیروانه رسید، جهان پای به سراشیبی اجتماعی و کیهان شناختی نهاد. پنج هزار سال پس از آخرین بودا، آفتابِ آموزه های بودایی افول می کند و طول عمر آدمیان به ده سال فرو می کاهد. در این زمان، چرخه وارونه و زندگی متحول می شود؛ به طوری که متوسط عمر مردم به هشتاد سال می رسد. با این عمرهای طولانی و زمینه مناسب برای تعالیم بودا، یک راهنما خواهد آمد. او برای مردم رفاه و بهروزی می آورد و آموزه های بودا را ترویج می کند. آنگاه که چنین فضای بهشت گونه ای فراهم شد، میتریه از آسمان نزول می کند و بودایی خویش را به کمال می رساند.
   

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد